از عبدالله بن وابصه عبسی از پدرش و او از پدربزرگش روایت نموده
که گفت:پیامبر (ص)در اقامت گاه های ما در منی آمد-و ما در این
موقع در جمره اولی که نزدیک مسجد خیف واقع است اقامت داشتیم
او در حالی سوار برشترش آمد که زید بن حارثه پشت سر وی سوار بود
و ما را به سوی اسلام دعوت نمود به خدا سوگنددعوت وی را نپذیرفیم
و در ما آن گاه خیری وجود نداشت وی میگوید: ما ازوی و از دعوتش در
موسم شنیده بودیم او ما را دعوت کرد ولی ما دعوتش را قبول ننمودیم
در این موسم میسره بن مسروق عبسی نیز با ما همراه بود وی گفت
من به خدا سوگند یاد می کنم که اگر این مرد را تصدیق نماییم و او را به
دیار خود ببریم این عمل نیکویی خواهد بود و من به خدا سوگند یاد می کنم
که دین و کار وی غالب و پیروز خواهد شد و به همه جاها خواهد رسید
قوم در پاسخ گفتند: ............................................
ادامه ماجرا را در (ادامه مطلب) مشاهده نماید.
:: برچسبها:
بنی عبس ,
عبس ,
پیامبر ,
دعوت ,
عبدالله بن وابصه ,
مسجد خیف ,
خیف ,
اقامت ,
حج ,