عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
بسم الله الرحمن الرحیم
از عائشه روایت شده که رسول الله ص گفت:
یا عثمان! الله تو را روزی بر این امر (خلافت)
قرار خواهد داد و منافقین قصد............
برای خواندن ادامه حدیث لطفا به(ادامه مطلب)بروید.
سعید بن مسیب روایت کرد که ابوهریره(رض)
گفت:در حالی که ما نزد رسول خدا(ص) بودیم،پیامبر
(ص)فرمود:در حالی که خوابیده بودم،خودم را در
بهشت دیدم.ناگهان زنی را دیدم که در گوشه قصری
وضو می گیرد.گفتم:این قصر کیست؟گفتند:....................
بسم الله الرحمن الریحیم
بى بى عايشه (رض) مىگويد: كه به پيامبرص
عرض كردم كه اى پيامبر خدا! اگر من در
بيابم كه كدام شبى ليلة القدر است كه
در اين شب به خداوند چه دعا كنم: فرمود:
بگو: ......................................
سهل (رض)روایت کرد که پیامبر(ص) فرمود:در
بهشت دری هست که ریان نامیده می شود و روزه
داران در قیامت از آن در وارد می شود و غیر از آنها
هیچ کس نمی تواند از آن وارد شود.می گویند:...........
برای خواندن ادامه حدیث لطفا به (ادامه مطلب)بروید.
ابوزناد از اعرج روایت کرد که ابوهریره گفت:رسول
الله (ص)فرمود:وقتی خداوند هستی را آفرید،بر
فراز عرش خود نوشت:..........................
از عاصم اسلمی روایت شده که گفت:هنگامی
که پیامبر خدا(ص) از مکه به طرف مدینه هجرت
نمود و به غمیم(1)رسید بریده بن حصیب نزدش
مشرف گردید. پیامبر خدا(ص) وی را به اسلام
دعوت نمود او و همراهانش که در حدود هشتاد
خانه بودند..........................
برای مشاهده ادامه روایت لطفا به(ادامه مطلب)بروید.
بسمه الله الرحمن الرحیم
معمر از زهری،یونس و ابن شهاب(زهری)روایت کرد:
یحیی بن عروه بن زبیر به من گفت که او از عروه بن زبیر
شنیده است که عائشه گفت:مردم از پیامبر(ص)درباره ی
کاهنان سوال کردند. پیامبر (ص) فرمود:اینها چیزی نیستند
.گفتند:ای رسول خدا اینها از چیزی سخن می گویند که
راست است؟ پیامبر(ص)فرمود:...............................
ادامه حدیث را در (ادامه مطلب) بخوانید.
محمد بن سیرین از معبد بن سیرین و ابو سعید خدری روایت
کرد که پیامبر(ص) فرمودند:مردمی از طرف مشرق بیرون
می ایند و قران را می خوانند که از گلو هایشان نمی گذرد از
دین چنان می گریزند که تیر از شکار می گریزد.سپس به دین
باز نمی گردند تا آن که تیر به کمان خود بازگردد(که محال است)
از پیامبر(ص) سوال شد که چهره هایشان چگونه است؟فرمود:
.................................................
ادامه حدیث را در (ادامه مطلب) بخوانید
ابن سعد از ابن عباس(رضی الله عنهما)روایت نموده که گفت: هنگامی
که خداوند(جل جلاله)این آیه را نازل نمود:(وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ )(1)
و خویشاوندان نزدیک تر خود را بیم ده
پیامبر خدا(ص)خارج شد تا این که بر کوه مروه بالا رفت و از انجا گفت:«ای
آل فهر»! آن گاه قریش نزد وی آمدند ، ابولهب بن عبدالمطلب گفت:اینها
آل فهراند که نزد تو گرد آمدنده اند بگو چه می گویی؟پیامبر خدا(ص)
صدا زد:«ای آل غالب» به این گفته پیامبر خدا(ص) بنی محارب و بنی حارث
فرزندان فهر آمدند. بعد فرمود:«ای آل کعب بن لوی»آن گاه بنی عامر بن
لوی آمدند سپس گفت:«ای آۀ مره بن کعب»درین اثناءبنی عدی بن کعب
وبنی سهم و بنی جمح بن عمرو بن هصیص بنی کعب بن لوی آمدند بعد
پیامبر(ص)فرمود:«ای آل کلاب بن مره»این بار بنی مخزوم بن یقظله بن مره
و بنی تمیم بن مره آمدند. آن گاه پیامبر(ص)گفت:«ای آل قصی» درین مرتبه
بنی زهره بن کلاب برگشت. سپس فرمود:«ای آل عبد مناف» این بار بنی
عبدالدار بن قصی و بنی اسد بن عبد العزی بن قصی و بنی عبد بن قصی
برگشتند. آن گاه ابولهب گفت: اینها بنی عبد مناف هستند که نزدت حضور دارند
آن چه می خواهی بگو:پیامبر خدا(ص) فرمود:((خداوند مرا مامور نموده
است تا خویشاوندان نزدیک تر خود را بترسانم و شما از میان قریش برای من
نزدیک تر هستید و من از خداوندبرای تان مالک هیچ بهره ای در دنیا و هیچ
نصیبی در آخرت نیستم مگر این ه بگوید:(لا الله الا الله) تا من به آن برای تان
نزد پروردگارتان گواهی دهم و عرب توسط آن برای تان سر نهاد)).
ابو لهب در پاسخ گفت..................................
ادامه ماجرا را در (ادامه مطلب) مشاهده نماید.
ابن سعد(247/3) از ابو عبیده بن محمد بن عمار روایت نموده که گفت
عمار بن یاسر(رضی الله عنهما) فرمود: با صهیب بن سنان در مقابل
درب دار ارقم روبرو شدیم این در حالی بود که پیامبر خدا(ص) در منزل
تشریف داشت ، از وی پرسیدم چه میخواهی؟ گفت:..................
ادامه ماجرا در (ادامه مطلب) مشاهده نماید.
طبرانی از اسما بنت ابی بکر(رضی الله عنه) روایت نموده که گفت: هنگام
فتح پیامبر خدا(ص) به ابو قحافه (پدر ابوبکر صدیق(رض)) گفت:اسلام بیاور
تا در امان باشی(1). ازاسما(رضی الله عنه) روایت است که گفت:هنگامی
که پیامبر خدا(ص)وارد مکه شد و پس از حصول اطمینان در مسجد نشست
ابوبکر(رض) ابوقحافه را نزدش آورد.................
برای مشاهده ادامه ماجرا لطفا به(ادامه مطلب) مراجعه فرماید.
از ابو عمران روایت است که گفت: عمر (رض) بر راهبی گذشت و در آنجا توقف نمود،
راهب را صدا کردند و به او گفته شد:امیر المومنین امدخ است.
وی بیرون آمد.....................
بقیه ماجرا را در (ادامه مطلب) مشاهده فرماید.
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد
دوست دارید چه مطالبی بیشتر در وب سایت قرار گیرد؟
RSS